دارساوین خاطرات بنیانگذار یگان زرهی سپاه+عکس
تاریخ انتشار: ۲۵ آبان ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۵۶۵۵۳۱۸
خبرگزاری میزان- کتاب "دارساوین" شامل خاطرات سردار "فتحالله جعفری" در خصوص خاطرات سرتیم یگان حفاظت از امام خمینی (ره) است که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی خبرگزاری میزان، کتاب "دارساوین" شامل خاطرات سردار "فتحالله جعفری" در خصوص خاطرات سرتیم یگان حفاظت از امام خمینی (ره) است که توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سعید علامیان نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس نگارش و تالیف این خاطره نگاری را بر عهده داشته و سوره مهر در راستای چاپ آثار خاطره نگاری این اثر را در ردیف پرفروش های امسال قرار داده است.
علامیان در خصوص چگونگی نگارش و تالیف این اثر گفت: این کتاب مجموعه یادداشت های فتح الله جعفری را در بر می گیرد که آن ها را با شیوه گفتگو و مصاحبه شرح و تصحیح کرده ام. یعنی این کتاب، تلفیقی از خاطرات مکتوب و خاطرات شفاهی آقای جعفری است. او بنیانگذار و فرمانده یگان لشگر زرهی سپاه پاسداران از ابتدا تا آخر جنگ تحمیلی بوده است و کتاب، نوشته هایش را از زمانی که یادداشت نویسی را از سال ۵۲ شروع کرد تا آبان ماه ۵۹ شامل می شود. جعفری یادداشت نویسی را از دوران دبستان آغاز کرد و روند خاطره نویسی اش به حوادث انقلاب در اصفهان و بعد از پیروزی آن، به اتفاقات مربوط به سپاه قم می پردازد. جعفری بعد از آن، در مهرماه ۵۸ مسئولیت حفاظت از بیت امام خمینی (ره) را به عهده می گیرد و تا اول خرداد ماه سال ۵۹ این مسئولیت را به عهده داشته است.
در بخشی از این اثر میخوانیم:
مهر 1359
وضع شهر عادی به نظر میرسد. ولی کاری در شهر انجام نمیشود. صالحزاده مسئولیت سپاه و فرمانداری را قبول کرده ولی نمیتواند کار انجام دهد. آقایان نوشمالی، شاملو، ملکمحمودی، زاهدی، خزائی و نوروزی به اداره کشاورزی جهت پست رفته بودند. اول پتو نداشتند، بعد که پتو آوردند شروع به غر زدن کردند. بعد از اینکه افراد از کشاورزی آمدند آقای زاهدی میگوید من دیگر نمیروم. آقای ملکمحمودی و آقای خزائی هم حرفهایی نظیر این میزدند.
آقای نوشمالی گفت من دیگر پست نمیدهم. آقای شاملو غر میزند. نمیدانم آدم از مسائل داخلی چه بگوید. برای آقای باروتکوب یک برگه نوشتم که برود پس از اینکه گفتم صحیح نیست به این صورت بروی ناراحت شد و گفت نمیخواهم و ورقه را پس داد. یک اسلحه از افراد هوابرد نزد ما بود که برادر رحیم یسائی آن را به پوربیرک داد ولی هنوز نتوانستهایم اسلحههای خودمان را بیابیم.
آقای زاهدی لباس کردی به تن کرده است. در بیمارستان،فتاحی، بهرامی، کروریان و عطیفه بودهاند. آقای …،… و … . نمازشان را دم غروب میخوانند من از این دردها ناراحتم از درگیری با ضد انقلاب باکی ندارم.
***
نوشتهاید وضع شهر عادی شده، یعنی قضیه پاکسازی تمام شد؟
روش ما برای پاکسازی اشتباه بود. من به مسئول سپاه آقای صالحزاده میگفتم ما باید داخل مردم، صف ضد انقلاب را شناسایی و جدا کنیم و به جای پرداختن به معلول، علت را پیدا کنیم. وقتی ما حضور نداریم، ضد انقلاب بهرهبرداری میکند و کسی که زن و بچه دارد، محتاط میشود و حداقل این است که یک اسلحه به دست میآورد تا از زن و بچهاش دفاع کند. آن وقت ما میخواهیم اسلحهای که مردم کلی پول دادهاند و برای امنیت خودشان تهیه کردهاند از دستشان بگیریم.
آقای صالحزاده چه گفت؟
گفت فکر خوبی است، اما با چه نیرویی این کار را انجام دهیم. ما مسوول اطلاعات میخواهیم که اینجا کار کند، اسامی را در بیاورد و ضدانقلاب را پیدا بکند. گفتم خود پیشمرگان مسلمان هستند و آنها را میشناسند. من داخل شهر میرفتم تا باتری و وسایل شخصی بخرم، با مردم صحبت میکردم، نظر مغازهدارها را میپرسیدم. مردم باسوادی بودند و فکر سیاسی خوبی داشتند، ولی ضدانقلاب به خاطر نبودن نیروهای جمهوری اسلامی، حضور پیدا کرده و مردم را ترسانده بود. ما باید شر ضدانقلاب را از زندگی مردم کوتاه میکردیم. ظرف مدت کوتاهی با مردم دوست و صمیمی شدیم. به یاد دارم دختر هفت ساله یکی از ساکنین بیماری قلبی داشت. تلفنی با دکتر عارفی پزشک حضرت امام صحبت کردم و وقت گرفتم. پدر و دختر را با بالگرد به مراغه فرستادیم. از آنجا به تهران رفتند. با یکی از دوستان هماهنگ کردم که جایی را برای اقامت در تهران در اختیارشان بگذارد تا اینکه بحمدالله دختر مورد عمل جراحی قرار گرفت و درمان شد.
شما به عملکرد آقای صالحزاده که منصوب شهید بروجردی بود انتقاد کرده و صریحاً نوشتهاید نمیتواند کار انجام دهد، توقع شما چه بود؟
ایشان هم مسئول سپاه و هم فرماندار بود، اما تجربه اداره شهر را نداشت و نمیتوانست مدیریت کند. زمستان نزدیک بود و مردم نفت نداشتند. برق شهر تامین نبود، موتور برق بود ولی گازوئیل نداشت. مردم بیکار شده بودند، باید مغازهها و ادارات باز میشد. مخصوصاً باید مواد غذایی سریعا فراهم میشد. من با فرمانده هوانیروز کرمانشاه تماس گرفتم و از او خواستم با پول خود کسبه، یکسری مواد غذایی برای مغازهها بفرستد تا به مردم بفروشند. آقای صالحزاده به این مسائل چندان اهمیت نمیداد.
در این یادداشت موج نارضایتی بچهها را نسبت به نگهبانی دادن در اداره کشاورزی میبینیم. علت چه بود؟
سردشت اداره بازرگانی نداشت. گوشت و مواد غذایی را اداره کشاورزی تامین میکرد. ما میخواستیم این اداره فعال بشود. وقتی اداره کشاورزی باز شد، مسوول اداره کشاورزی آمد و قرار شد سریع به مایحتاج و امور مردم برسند. گفت ما میترسیم اینجا کار کنیم و ضدانقلاب علیه ما کاری بکند. من هم به بچهها میگفتم کمک کنید تا اداره کشاورزی راه بیفتد. مخابرات، شرکت نفت، بیمارستان و غیره به مردم خدمات بدهند.
بچهها شرایط سختی را پشت سر گذاشته بودند که مسلما نگهبانی از ادارات در برابر آن ساده بوده است. پس چرا این کار برایشان سخت بود؟
میگفتند به ما چه که اداره کشاورزی میخواهد امکانات تهیه کند.
البته، در اصل شاید درست میگفتند و وظیفه آنها نبوده است؟
خب، کسی نبود که این کارها را انجام دهد. اگر فرمانده سپاه فرماندار نمیشد، وظیفه ما نبود. ولی سپاه مدعی شده بود که میتواند فرمانداری را اداره کند. یعنی وظیفه اداره شهر هم به دوش ما افتاده بود.
شما مسئول عملیات بودید، نه اداره شهر؟
بله، من مسئول عملیات بودم و در آن شرایط هیچ عملیاتی بالاتر از اداره امور مردم و شهر نبود. هر چند وظیفه پاکسازی را هم داشتیم و بچهها به آن هم معترض بودند که چرا ما باید خانه به خانه بگردیم. شهید سیاوش امیری اساسا مخالف بود نیروهای ما برای پاکسازی بروند. میگفت آنها چهل روز در محاصره بودند و عصبی شدهاند، ممکن است با مردم بد برخورد کنند و تاثیر منفی بگذارد. حرفش حق بود ولی ما چارهای غیر از این نداشتیم. بچههای ما متدین بودند. توی خانه مردم میرفتند رعایت میکردند، یاالله میگفتند و خانوادهها از آنها نمیترسیدند. چه کسانی میتوانستند جای این بچهها را بگیرند.
چرا این مسائل را با شهید بروجردی مطرح نکردید؟
شهید بروجردی گرفتار کارهای دیگر بود و نمیتوانست بیاید. ما هم نمیخواستیم وقت او را بگیریم. ما باید اطراف شهر را پاک میکردیم تا شهر در کنترل ما باشد و سردشت هم مانند سنندج، سقز و بانه که توسط سپاه اداره میشد، اداره شود. از سوی دیگر روش امام خمینی در اداره کشور برای نیروهای انقلابی جا افتاده بود و مشی همه ما مثل هم بود «خدمت به مردم».
چند درصد از مردم در شهر مانده بودند؟
همه مردم بودند و زندگی میکردند. مردم سردشت انسانهای بسیار بامحبت و خوبی هستند. اغلب تحصیلکرده و فهیم. فرهنگیان و دبیران خیلی خوبی داشتند و لازم بود هر چه زودتر مدارس باز شود و بچهها سر کلاس بروند. از طرفی موقع شخم زدن زمین و نیاز به گازوئیل بود، اگر کشاورزان زمینهایشان را پاییز و زمستان شخم نزنند نمیتوانند در تابستان محصولات بهدرد بخوری برداشت کنند. من دائم به کشاورزان سر میزدم و پیگیر شخم زمینهایشان بودم. آنها از این روحیه خوششان آمده بود. با مسوول هوانیروز کرمانشاه صحبت کردم که گازوئیل بیاورند تا تراکتورها فعال شوند، او هم قبول کرد.
با آقای باروتکوب هم بگو مگو داشتید؟
همانطور که قبلاً گفتم آقای باروتکوب بچه خرمشهر بود و میگفت میخواهم به خرمشهر بروم. به او گفتم اگر میخواهی بروی من هم میآیم تا با هم در خرمشهر بجنگیم، برگه را پس داد. گفتم دستت درد نکند، همین جا میمانیم و با هم با دشمن میجنگیم.
انتهای پیام/
منبع: خبرگزاری میزان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۵۶۵۵۳۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خدمتگزاری به مردم سرلوحه اقدامات بانک توسعه تعاون است
امتداد -مدیر عامل بانک توسعه تعاون با حضور در میز ارتباطات مردمی نماز جمعه تهران اعلام داشت خدمتگزاری به مردم سرلوحه اقدامات بانک توسعه تعاون است.
به گزارش پایگاه خبری امتداد ، محمد شیخ حسینی مدیر عامل بانک توسعه تعاون در این برنامه اظهار داشت: نماز جمعه مراسم مهم آیینی ، عبادی و سیاسی جامعه مسلمین است، در نماز جمعه علاوه بر جنبه های عبادی، مسائل مهمی از جمله رسیدگی به مشکلات مردم گره گشایی از چالش های آنان ، همفکری درباره مسائل مهم روز و طرح برنامه های جدید کشور در حوزه های اقتصادی اجتماعی نیز در این آیین زیبای مذهبی قابل ارائه است.
وی گفت: در سال جهش تولید با مشارکت مردم، گوش به فرمان رهبری عظیم الشان، تمامی تلاشها و توانمان را برای تحقق شعار سال بکار می بندیم و کمک مردم عزیز، اهداف اقتصادی را محقق می نماییم.
وی افزود: بانک توسعه تعاون تحت نظارت مجموعه وزارتخانه ای فعالیت می کند که ساز و کار اهم مباحث اقتصادی و اجتماعی مردم در آن وجود دارد، این بانک همگام با سایر سازمانهای همکار, خود را موظف به ارائه بهترین خدمات به مردم می داند.
این مقام بانکی تاکید کرد: میز ارتباطات مردمی فرصتی برای پاسخگویی به مسائل، پیشنهادها، سوالات و مشکلات مردم است، مدیران بانک همواره در سفرهای استانی، همچنین در مناسبت ها و راهپیمایی ها در این میزها حضور می یابند.
شیخ حسینی ادامه داد: دکتر مرتضوی وزیر توانمند و محبوب مردمی و دکتر ویس کرمی معاون امور تعاون وزارتخانه رویکردی مردمی دارند و همواره در برنامه ها و سفرها دیدارهای چهره به چهره را در نظر دارند. بنده شخصا نیز علاقه مند و مشتاق به دیدار مردمی و مردم مداری هستم، اعتقاد دارم همه تلاشها و تدابیر و اقدامات متنوع دستگاهها و مسئولین برای ارتقای سطح زندگی مردم است.گفتنی است در این مراسم علی وفایی مدیر شعب استان تهران،ابراهیمی رئیس اداره کل امهال و وصول مطالبات، فلاحتی رئیس اداره کل بازرسی و رسیدگی به شکایات ،سید علی میرفخرائی رئیس اداره کل روابط عمومی ،محمد حسن رزاقی رئیس شعبه مستقل مرکزی ،محمد ذوالفقاری سرگروه کارشناسان حقوقی مدیریت شعب استان تهران ،عبدالرضا سیدآقایی رئیس دایره اعتبارات مدیریت شعب استان تهران به صورت رو در رو پاسخگوی مشکلات مراجعه کنندگان مردمی بودند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.